با یک نگاه واقع گرایانه به فضای سیاسی کشور می توان دریافت که کنش ها و رفتارهای سیاسی افراد و جریانهای موجود بیش از آنکه مبتنی بر اخلاق، انصاف و تقوا باشد، مبتنی بر قواعد جنگ قدرت و اصل «هدف وسیله را توجیه می کند» است. در این فضا، اصل اولیه و ابتدایی رفتارهای سیاسی تلاش برای رسیدن به مراکز تصمیم گیری از طریق حذف رقبای سیاسی است. برای دستیابی به چنین هدفی، هر وسیله ای اعم از دروغ، تهمت و شایعه مجاز است و به وفور استفاده می شود. البته افراد و جریاناتی که چنین خصیصه هایی در رفتارهای سیاسی آنها وجود دارد، هیچ وقت از صرافت ژست های اخلاقی، توصیه به تقوا و نقاب اخلاق مداری نمی افتند و ادعای پرچم داری سیاست دینی و اسلامی هم دارند. نمونه های فراوانی از این دست موارد وجود دارد.
هر چند مقصر اول چنین فضایی عاملان آن یعنی برخی سیاسیون و پشتیبانان رسانه ای آنها هستند که در زیر ردای اسلام سیاسی مبتلا به رذایل اخلاق سیاسی مارکسیستی هستند، ولی انتظار صلاح و اصلاح رفتار از چنین جماعتی بیهوده و خام اندیشانه است. اما آیا نمی توان از مخاطبان عادی و افرادی مسایل سیاست را به صورت غیرانتفاعی و مستقل دنبال می کنند انتظار داشت که در مواجهه با ادعاها و شایعات و تهمتها، چشم و گوش بسته پذیرای خبرهای سیاسی نباشند و کمی از قدرت خدادادی تجزیه و تحلیلشان استفاده کنند؟ این انتظار نمی تواند بیهوده و خام اندیشانه باشد.
اخبار دروغ و شایعات زیادی خصوصا در سالهای اخیر توسط افراد حقیقی، رسانه های وابسته و سایتهای منتسب به سیاسیون ساخته و پرداخته شده است که برخی از آنها مدتها دوام آورده اند و مبنای تحلیل های بعدی قرار گرفته اند. بنده قاعدتا نه اشراف کامل به همه این موارد دارم و نه توانایی پرداختن به تعداد زیادی از آنها را دارم ولی به دلیل تکرار و تاکید بر روی برخی از این شایعات قصد دارم که فعلا به موردی از این موارد بیشمار بپردازم.
گرین کارت حجت الاسلام آقاتهرانی
مرتضی آقاتهرانی از نمایندگان مجلس و اعضای شاخص جبهه پایداری است. به خاطر حمایتهای گذشته ی ایشان از دولت و احمدی نژاد (استاد اخلاق هیئت دولت) و همین طور به خاطر تعلق خاطر ایشان به آیت الله مصباح و جبهه پایداری، بسیاری از سیاسیون و اعوان رسانه ای آنها دل خوشی از ایشان ندارند. از همین روی، یکی از رقبای سابق ایشان در «بهارستان»، موضوع گرین کارت داشتن ایشان را در رسانه ها مطرح کرد و پس از آن بود که رسانه های منتسب به مجمع تشخیص، شهردار وقت، اصلاح طلبان و برخی «بهارستان» نشینان موجی از تخریب و توهین را به ایشان راه انداختند و برخی دانسته یا نادانسته -به دروغ- اینگونه وانمود کردند که ایشان تابعیت آمریکا را اخد کرده است و حتی کار به جایی رسیده است که برخی از همین سایتها ایشان را با نام حاج آقا گرین کارت خطاب می کنند. جالب اینجاست که نماینده ی افشا کننده عماد افروغ و از کباده کشان اخلاق در سیاست است.
از آنجایی که اولا جمهوری اسلامی، تابعیت دوگانه (داشتن یا گرفتن تابعیت کشورهای دیگر) را برای اتباع خود جرم می داند، ثانیا گرفتن تابعیت کشورهایی مانند آمریکا و کانادا مستلزم سوگند خوردن به پرچم آن کشور و اعلام وفاداری به منافع آن کشور در سرتاسر جهان است، این رسانه ها کوشیدند با مساوی جلوه دادن گرین کارت و تابعیت، این نماینده ی مجلس را مورد حمله و تخریب قرار دهند.
همان طور که پیش تر گفتم، هیچ تعجبی ندارد که این رسانه های دروغ پرداز و کذاب بدون هیچ ابایی در عصر ارتباطات و در روز روشن چنین ادعایی کنند و حتی قوانین مهاجرت آمریکا را به خاطر منافع سیاسی خود تغییر داده (!) و تفسیر به رای کنند (!). اما این مسئله شگفت آور است که مخاطبان این سایتها و جریانها که معمولا خود را قشر فرهیخته و نخبه جامعه تلقی می کنند چطور به این راحتی فریب این سیاست بازان دغل پیشه می خورند و همه ی اعتبار نخبگی (!) و فرزانگی (!) خود را بر سر چنین تحریف آشکاری می گذارند در حالی که امروزه بسیاری از جوانان و خصوصا قشر دانشجو اطلاعاتی از قوانین مهاجرتی آمریکا دارند و یا می توانند با یک جستجوی ساده اینترنتی متوجه شوند که گرین کارت مجزا از تابعیت است.
اگر بخواهیم به صورت کلی قانون مهاجرتی و تابعیت در کشورهای غربی را شرح دهیم به این صورت است که هر فرد خارجی برای ورود به آن کشور نیاز به ویزا دارد. مثلا کسی که برای تحصیل به این کشورها می رود دارنده ی ویزای دانشجویی است و کسی که برای کار به چنین کشوری مهاجرت کند دارای ویزای کار است. بعضی از این ویزاها فقط برای یکبار ورود به آن کشور معتبر هستند (آمریکا)، در چنین حالتی وقتی مثلا دانشجو وارد آن کشور شد، باید در تمام طول تحصیلش در همان کشور بماند و اگر به هر دلیلی آن کشور را ترک کرد، بایستی بار دیگر برای گرفتن ویزا اقدام کند. برخی دیگر از ویزاها برای ورود چندباره به آن کشور معتبر هستند و مثلا دانشجو می تواند در طول تحصیل بارها از آن کشور خارج و به آن داخل شود. این ویزاها دارای اعتبار زمانی محدود هستند و پس از اتمام اعتبار، بایستی دوباره برای تمدید آن اقدام کرد.
ویزاها دارای محدودیتهایی از جنس بالا هستند، مثلا نیاز به تمدید دوباره دارند یا مثلا تعداد ساعات کار مجاز آنها محدود است و ... . اکثر کشورها چنین امکانی را دارند که فرد پس از مدتی سکونت و یا تحصیل در آن کشور، برای اجازه ی اقامت موقت درخواست بدهد. در این صورت فرد تا زمانی که شرایط خاص قانونی را رعایت کند می تواند در آن کشور اقامت یا کار کند و دیگر محدویت های قبلی ویزا کمتر می شود. این اجازه ی اقامت موقت در برخی کشورها گرین کارت و در برخی کشورها بلوکارت نامیده می شود. با داشتن این کارت، محدودیتهای فرد در زمینه ویزا کمتر می شود و تا مدتی که برخی شرایط را دارا باشد، این کارت اقامت معتبر خواهد بود. یکی از این شروط، ساکن بودن مدت زمان خاصی در آن کشور است، به عنوان مثال فرد نمی تواند بیشتر از مدت زمان معینی خارج از آن کشور باشد وگرنه کارت وی خود به خود باطل می شود. شرایط صدور و شرط اعتبار این کارت در کشورهای مختلف متفاوت است، ولی مثلا پس از اینکه فرد 3 یا 4 سال را در کشوری زندگی کند، می تواند درخواست این کارت را بدهد. برای داشتن چنین کارتی هیچ نیازی به حضور در دادگاه، سوگند به پرچم، اعلام وفاداری به قانون اساسی، مذهب رسمی یا هیچ چیز دیگری نیست. در حقیقت می توان گفت این کارت یک ویزا است با مدت اعتبار نامشخص که به شخص اجازه می دهد از برخی مزایا مانند اجازه ی کار، تحصیل، ورود و خروج به کشور بهره مند شود. چنین چیزی به هیچ عنوان نه با قوانین جمهوری اسلامی در تضاد است و نه با نرم های اخلاقی رایج. اگر بتوان شخصی را به خاطر داشتن گرین کارت (اجازه ی اقامت) سرزنش و ملامت کرد، به همان دلیل می توان خیل کثیری از سیاست پیشگان، مدیران قبلی و نمایندگان بهارستان را به دلیل داشتن ویزای کشورهای دیگر مواخذه کرد؛ جه آنکه گرین کارت و ویزا کاملا از یک جنس هستند.
در کشورهای مذکور، پس از اینکه فرد بلوکارت یا گرین کارت خود را گرفت پس از گذشت چند سال در صورت داشتن شرایط، می تواند درخواست تابعیت آن کشور را بدهد (این زمان برای آمریکا ظاهرا 5 سال است). در آن صورت بسته به قوانین کشور مورد نظر در دادگاهی حضور می یابد و ضمن سوگند وفاداری به منافع آن کشور، شهروند آن کشور می شود و از تمامی حقوق و مزایای افراد آن کشور من جمله شرکت در انتخابات ها، داشتن پاسپورت آن کشور، حمایت حقوقی و کنسولی در کشورهای دیگر و ... برخوردار می شود. در این صورت چنین فردی ملزم به حمایت از منافع آن کشور در همه جای دنیاست و از آن طرف، کشور متبوع هم ملزم به حمایت از حقوق وی در تمام کشورهای دیگر است. نمونه ی آن را در قضیه های دستگیری اتباع ایرانی-آمریکایی یا ایرانی-کانادایی مشاهده کرده ایم. هم اکنون تعداد بسیار زیادی از افراد ایرانی به انحاء مختلف تابعیت کشورهای دیگر خضوصا آمریکا، کانادا و کشورهای اروپایی را اخذ کرده اند و ضمن داشتن پاسپورت خارجی به ایران سفر می کنند.
در مورد کنونی نیز، حجت الاسلام آقاتهرانی به دلیل تحصیل در آمریکا و بعدا کار در مرکز اسلامی نیویورک ویزا و گرین کارت آمریکا را گرفته است و طبیعتا پس از مراجعه به ایران بعد از گذشت مدتی، گرین کارتشان از اعتبار ساقط شده است. در یک کلام اینکه داشتن گرین کارت تفاوت چندانی با داشتن ویزا ندارد و نمی تواند دستاویزی برای مذمت کسی شود. در چنین حالتی استفاده از عنوان «عضو جبهه پایداری و دارنده ی گرین کارت آمریکا» برای آقاتهرانی همان قدر مضحک و سفیهانه است که بخواهیم مثلا برای احمد توکلی از عنوان «نماینده مجلس و دارنده ی ویزای انگلیس»، و یا برای امام از عنوان «رهبر فقید انقلاب و دارنده ویزای فرانسه» یاد کنیم.
دانستن و فهمیدن تفاوت ماهوی و فاحش گرین کارت (حق اقامت مشروط) با تابعیت (شهروندی) تنها با یک جستجوی ساده در اینترنت یا سوال کردن از خیل عظیم ایرانیان مقیم خارج کشور میسر میشود. ولی برخی نانشان در فریب دادن مردم است و برخی لذتشان در نفهمیدن.
برای مشاهده ی خبرها و تحلیلهای دروغ پیرامون گرین کارت و آقاتهرانی کافی است که همین عبارت را در گوگل جستجو کنید و سایتهای خبری مشهور و منتسب به سیاسیون را مطالعه کنید.
برخی لینکهای مرتبط:
http://en.wikipedia.org/wiki/Permanent_residence_(United_States)
http://immigration.terra.com/greencard_reentry_permit.html
http://www.us-immigration.com/blog/us-immigration-naturalization-process