بارها و بارها در مورد نظم و فرهنگ شهروندی و ... در اروپا شنیده ایم. مظاهر این نظم و فرهنگ و قانون مداری را در هنگام رانندگی، صف، فروشگاه، خیابان و ... دیده ایم. در این مدت کوتاهی که در سرزمین ژرمن ها بودم ام چیزی جز این مشاهده نکرده ام. از رانندگی ماشین ها و دوچرخه ها تا عبور عابران پیاده. 

اما ریشه ی این مسایل در چیست؟ فرهنگ عمومی؟ حاکمیت قانون؟ یا سیستم طراحی شده؟ شاید گفته شود که این جور زندگی و احترام به قانون و نظم در مردم این بلاد نهادینه شده است ولی من می خواهم بگویم که پیش از این و بیش از این، میل به راحتی و دوری از سختی در آدمی نهادینه شده است. 

یکی از مشاهدات جالبم مربوط به فروشگاه است:

در ابتدا توضیحی در مورد فروشگاه های اینجا بدهم: به صرفه ترین راه خرید کردن در اینجا، مراجعه به فروشگاه های زنجیره ای شناخته شده است. به عنوان مثال فروشگاه REWE تعداد زیادی شعبه در شهر ما و حتی دیگر کشورها دارد. هر کدام از فروشگاه ها دارای فضای بسیار وسیع و زیبا است که در آن می توانید اکثر کالاهای مصرفی روزانه (خوراکی، میوه، بهداشتی، لبنیات و گل و ...) را با قیمت مناسب خریداری کنید. شاید بتوان فروشگاه هایی مانند «شهروند» و «رفاه» را نمونه هایی از این نوع فروشگاه ها دانست. 


هنگام مراجعه به فروشگاه MaxKauf این مورد را مشاهده کردم. از آنجایی که تقریبا تمامی کالاهای مورد نیاز را می توان از اینجا خریداری کرد، معمولا حجم خرید از این فروشگاه ها زیاد است. برای راحتی مردم، چرخ های دستی تهیه شده و بیرون در قرار داده شده اند (شبیه چرخ های دستی در شهروند و فرودگاه ها و ...). اما یک مسئله ای وجود دارد...

هنگامی که فردی خرید خود را انجام داد و آنها را تا کنار ماشین یا دوچرخه ی خود حمل کرد، چه تضمینی هست که چرخ دستی را همانجا رها نکند؟ با چه انگیزه ای چرخ دستی را به جای خود برگرداند؟ فرهنگ یا قانون؟ در حقیقت هیچ کدام! بلکه سیستم طراحی شده وی را مجبور به این کار می کند: 

چرخ های دستی به همدیگر قفل شده اند و برای اینکه شما بتوانید یکی از آنها را جدا و استفاده کنید باید یک سکه ی 50 سنتی (نیم یورو) در دسته ی چرخ فرو کنید. بعد از آن، قفل چرخ باز می شود!!! هنگامی که چرخ را به جایگاه قبلی برگردانید و آن را به چرخ جلویی قفل کنید، سکه 50 سنتی تان خود به خود بیرون می آید! یعنی شما برای استفاده از چرخ نیاز به پرداخت هزینه نیستید ولی اگر آن را برنگردانید، نمی توانید 50 سنتی را پس بگیرید و لذا خود به خود جریمه شده اید!


بعد از دیدن این صحنه یاد فرودگاه فرانکفورت افتادم. جایی که می خواستم یک چرخ دستی برای حمل چمدانم بر دارم و هر چقدر زور زدم چرخ جدا نشد و فهمیدم که نیاز به پرداخت پول هست. امروز متوجه شدم که احتمالا آن پول تضمینی بوده است که شما چرخ را وسط فرودگاه رها نمی کنید و آن را به جایگاه تعیین شده منتقل می کنید. اما در فرودگاه تهران، هر کسی بعد از استفاده، چرخ خود را رها میکرد و دنبال کار خود می رفت. لذا مجبور شده بودند کارگرانی را به همین منظور در نظر بگیرند که کارشان جمع کردن چرخ های دستی بود.


باز یاد فیلم «ترمینال» افتادم. در این فیلم فردی بود که در سالن ترانزیت یک فرودگاه بین المللی در آمریکا زندگی می کرد و برای امرار معاش، چرخ های دستی را جمع می کرد، به جایگاه تعیین شده می برد، برای هر کدام از آنها مقداری پول از دستگاه خارج میشد.