یکی از تفاوت‎های جالبی که هنگام ورود به آلمان متوجه آن شدم بحث اینترنت است. اولین خاطره‎ی جالب من از آلمان مربوط به اینترنت می‎شود. یکی از دوستان من در همان دانشگاه ما مشغول تحصیل بود و قرار بود من روزهای اول را در خانه‎ی او بمانم. قبل از پرواز هیچ اطلاعی در مورد آدرس خانه‎ی او یا آدرس دانشگاه و ... نداشتم. تصمیمم این بود که بعد از رسیدن به فرودگاه یا ایستگاه قطار شهرمان، با گوشی موبایل به اینترنت وایرلس وصل شوم و به دوستم خبر بدهم که رسیده‎ام و او برای استقبال و راهنمایی به ایستگاه فطار بیاید. با توجه به اینکه در ایران دسترسی به وایرلس در اماکنی مانند ترمینال و فرودگاه و ... وجود دارد، پیش فرض من این بود که در آلمان هم چنین امکانی فراهم است.
 
وقتی که داخل هواپیما نشستم، قبل از اینکه از باند بلند شویم، باید موبایل‎ها را خاموش کنیم. هنوز موبایل را خاموش نکردم بودم که یک پیامک از شماره آلمان رسید، دوستم بود که شماره موبایلش را فرستاده بود و گفته بود بعد از رسیدن به ایستگاه قطار به من خبر بده.
 
پس از اینکه به فروگاه رسیدیم، سعی کردم یک شبکه وایرلس آزاد پیدا کنم ولی در کمال تعجب دیدم که همه‎ی وایرلس‎های موجود نیاز به رمز عبور دارند و هیچ شبکه‎ی وایرلسی به صورت باز وجود ندارد!
 
سوار قطار شدم، بعد از مدتی به ایستگاه راه آهن شهر مقصد رسیدم. اولین کاری که کردم دنبال یک شبکه‎ی وایرلس باز گشتم ولی آنجا هم خبری نبود. به قسمت اطلاعات ایستگاه رفتم و در مورد دسترسی به اینترنت پرسیدم، گفت تنها راه آن رفتن به یک کافه، سفارش قهوه و درخواست رمز عبور اینترنت است. در ایستگاه به اندازه کافی کافه وجود داشت ولی یک مشکل دیگر باقی بود: تمام پول من به صورت اسکناس 500 یورویی بود، یعنی چیزی که آلمانی ها تا به حال به چشم خود ندیده‎اند و فقط بانک‎ها چنین اسکناسی را قبول می‎کنند.
البته راه دیگر استفاده از تلفن های عمومی سکه‎ای بود. ولی وضعیت من به گونه ای بود که شماره تلفن دوستم را داشتم ولی پول خرد برای استفاده از تلفن عمومی را نداشتم، امکان دسترسی به اینترنت را داشتم ولی پول خرد برای رفتن به کافه و درخواست رمز عبور را نداشتم. در نهایت بعد از کمی معطلی و گشتن در اطراف ایستگاه، در یک نقطه «همراه اول» آنتن داد! سریعا به دوست مورد نظر اطلاع دادم و مشکل حل شد.
 
غرض از ذکر این خاطره این بود که بگویم (با تقریب) در آلمان بر خلاف ایران دسترسی بدون هویت به اینترنت وجود ندارد. اگر راهی برای اتصال به اینترنت وجود داشته باشد، آن راه باید یک مسئول داشته باشد. مثلا مسئول اینترنت وایرلس خانه‎ی من، من هستم. دلیل چنین چیزی در سطح اول، قانون کپی‎رایت است. اگر به عنوان مثال از وایرلس خانه من فیلم، موزیک، کتاب یا هر چیز مشمول کپی‎رایت به صورت غیرقانونی دانلود شود و این مسئله مشخص شود، من مسئول آن هستم و باید جریمه زیادی بپردازم. به همین دلیل همه افراد، شرکت ها و اماکن مراقب دسترسی افراد دیگر به شبکه خود هستند.
 
و اما جالبترین و تعجب برانگیزترین بخش ماجرا این است: فرض کنید که من برای منزل خود از یکی از سرویس دهنده‎های اینترنت در آلمان خط اینترنت می‎گیرم. طبیعتا مشخصات فردی و آدرس من در اختیار آن شرکت هست. حالا طبق قوانین آلمان، سرویس دهنده‎های اینترنت  موظف هستند که اطلاعات مربوط به داده‎های اینترنتی من را ذخیره کرده و در صورت درخواست به افراد خاصی ارائه دهند. این افراد خاص چه کسانی هستند؟ خوب طبیعی است که مثلا پلیس جزو آن‎ها باشد. ولی علاوه بر همه مواردی که به ذهن شما می‎رسد، یک دسته دیگر از افراد حق دسترسی به اطلاعات اینترنتی شما را دارند؛ وکلا! یعنی هر وکیلی به هر دلیلی می‎تواند درخواست اطلاعات و لاگ اینترنت خانه شما را به سرویس‎دهنده شما بدهد و آنها هم موظف هستند بدون چون و چرا و فقط با دیدن پروانه‎ی وکالت وی، لاگ شما را تحویل ایشان دهند!
 
حالا داستان از اینجا شروع می‎شود: یک سری وکیل بیکار وجود دارند که پرونده‎ای به آنها ارجاع نمی‎شود ولی از آنجایی که باید امرار معاش کنند از همین قانون بالا استفاده می‎کنند. یعنی لاگ اینترنت شما را از سرویس دهنده می‎گیرند و آن را چک می‎کنند، اگر موردی پیدا کردند که مشمول کپی‎رایت باشد با صاحب آن محصول (مثلا شرکت پخش فیلم) تماس می‎گیرند و ضمن معرفی خود به آنها پیشنهاد می‎دهند که  این مورد را پیگیری کنند و در قبال آن مبلغی دریافت کنند. از آنجایی که فرد متخلف جریمه مالی می‎شود، درصدی از آن جریمه به وکیل و بقیه آن به صاحب اثر می‎رسد. بعد از قول و قراری که وکیل با شرکت مورد نظر گذاشت، شکایتی علیه شما تنظیم و مبلغ جریمه به آدرس شما پست می‎شود!
 

قسمت مربوط به قوانین سرویس دهنده اینترنت در آلمان، مطلبی نیست که جایی خوانده باشم بلکه اطلاعات یکی از دوستان است که به خاطر دانلود، چیزی حدود 700 یورو جریمه شده بود.