مخروبهای که تحویل میگیرید...
بارها و بارها از زبان مخالفان احمدی نژاد شنیدهایم که در دورهی وی خسارتهای فراوانی به کشور رسیده است و درست کردن و اصلاح آنها نیاز به سالها زمان دارد. حتی شخصی گفته بود که در دوره احمدینژاد فرهنگ آنقدر ضربه خورده و خراب شده است که ما حتی نمیدانیم چه چیزهایی خراب شدهاند! فقط میدانیم که خراب شده است.
بیشک یکی از خسارتهایی که در دوره احمدینژاد به بار آمد، پایین آمدن شأن رئیسجمهور، بیارزش شدن آبروی وی، برقراری آزادی در تهمت و تمسخر و تحقیر وی بوده است. سیاههی کسانی که در این سالها از این آزادی استفاده کرده و دهان خود را به پلشتی علیه رئیس جمهور وقت آلوده کردهاند نیز شامل صدر تا ذیل میشود.
من امیدوارم که همانطور که مخالفان احمدی نژاد قبلا تاکید کردهاند، ترمیم این خسارت هم نیاز به گذشت سالهای سال داشته باشد و حضرات نخواهند که این مورد را در اولویت قرار داده و چند ماهه این رویهی تساهل و مسامحشان را تغییر دهند. و کسانی که مدام از نبود یا کمبود آزادی در دورهی احمدینژاد گلایه میکردند نخواهند این یک مورد استثناء آزادی را محدود کنند.
به قول یکی از دوستان، شخصا «فحش گذاشتهام» برای کسانی که بعد از هشت سال یا چهار سال بخواهند یک مرتبه به یاد حفظ و صیانت از شأن ریاستجمهوری بیافتند و بعد از مدتها فراموشی، موارد قانونی مربوط به توهین به رئیسجمهور را از گنجه بیرون بیاورند. درمان چنین آلزایمری نیاز به گذشت سالها زمان دارد.
دیگر وقتش رسیده بود که چیزی در مورد این وبلاگ بنویسم، شعر قیصر که « الف لام ميم از لبم ميتراود» را برداشتم. الان سالهای سال است که اینجا چیزهایی مینویسم، مقید نبودهام که چه بنویسم یا ننویسم، برنامهای برای آن نداشتهام. تقریبا هر چه نوشتهام به خاطر دغدغه یا فشاری بوده که در آن لحظه داشتهام. گویی گعدهای گرفتهایم با دوستان و از دردهایمان، از خاطراتمان، از نگرانیهایمان میگوییم.