عرض سلام به برخی دوستان و حضرات
یک عدهای هم بودند که فکر میکردند اگر محمود احمدینژاد را زمین بزنند میتوانند بعدش جولان بدهند.
همین یکی دو ماه چیز دیگری را نشان داده است.
علیالحساب یک «خدا قوت» و «خسته نباشی پهلووون» از ما داشته باشند، همراه با لبخند کج و انحرافی.
این پست در راستایی قولی بود که در یادداشتی با عنوان «عزیزان! بزرگترین خطر حذف شد،...» داده بودم.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 1:35 توسط فرزاد
|
دیگر وقتش رسیده بود که چیزی در مورد این وبلاگ بنویسم، شعر قیصر که « الف لام ميم از لبم ميتراود» را برداشتم. الان سالهای سال است که اینجا چیزهایی مینویسم، مقید نبودهام که چه بنویسم یا ننویسم، برنامهای برای آن نداشتهام. تقریبا هر چه نوشتهام به خاطر دغدغه یا فشاری بوده که در آن لحظه داشتهام. گویی گعدهای گرفتهایم با دوستان و از دردهایمان، از خاطراتمان، از نگرانیهایمان میگوییم.