چهارشنبه ها، ساعت ۳ تا ۶ عصر انتقال داده داریم. همت یار درس می دهد. خیلی هم بد درس می دهد. قصه می گه و می خندد و ... .

من که سر کلاس چیزی نمی فهمم. دیروز می خواستم کلاس را بپیچونم. و برم خوابگاه.

ساعت ۳ که کلاس قبلی تموم شد، گفتم از دم کلاس انتقال رد بشم. ببینم چه خبره؟

از بد حادثه دم در ایستاده بود، همت یار.

نمی شد کاریش کرد باید می رفتم تو.

از قضا همون جلسه حضور-غیاب کرد! و تمرین هم داد.

خیلی شانس آورده بودم.

اون سه ساعت خیلی سخت گذشت. تصمیم گرفتم جلسه بعد از دم در کلاس رد نشوم!

آه از این کنکور

مجموعه‌ مهندسي‌كامپيوتر
1. معماري‌ كامپيوتر
2. هوش‌ مصنوعي
‌3. نرم‌افزار
4. الگوريتم و محاسبات
1.زبان عمومي وتخصصي(انگليسي‌)
2.رياضيات (رياضيات‌ مهندسي, آمار و احتمالات, محاسبات‌عددي‌, ساختمانهاي ‌گسسته)
3. دروس مشترك (ساختمان‌ داده ها,نظريه زبان‌ها و ماشين‌ها, مدارهاي‌منطقي‌, معماري‌كامپيوتر, سيستم‌ عامل)
4.دروس تخصصي معماري ‌ كامپيوتر (مدارهاي الكتريكي, VLSI, الكترونيك‌ديجيتال‌, انتقال‌ داده‌)
5.دروس ‌ تخصصي‌ هوش ‌ مصنوعي (مدارهاي‌الكتريكي‌, طراحي‌ الگوريتم‌ها, هوش مصنوعي‌)
6.دروس تخصصي نرم‌افزار(كامپايلر, زبانهاي‌ برنامه‌سازي‌, طراحي الگوريتم‌, پايگاه‌ داده‌)
1.معماري‌كامپيوتر
(1, 2, 4, 2, 0, 0)

2. هوش‌ مصنوعي
(1, 2, 4, 0, 2, 0)

3.نرم‌افزار
(1, 2, 4, 0, 0, 2)

4.الگوريتم و محاسبات
(1, 2, 4, 0, 0, 3)

عشق من در این دنیا

بعد از یک ماه تصمیم گرفته بودم برم خونه.

پنج شنبه صبح رسیدم. امروز که جمعه بود بعد از نماز رفتیم خونه حاج آقا اصغریان. محفل انسی بود. من و ابراهیم و یزدان.

جای مظاهر خالی بود. گفتیم حتما تهرانه.

از وقتی که یزدان ازدواج کرده و محمد هم عقد کرده، کمتر محفل انس داریم. و کمتر فرصت صحبت پیدا میشه. در حد یک جلسه در هر سفر(!!!!). یعنی هر بار که میرم خونه یک جلسه (یعنی چند ماه یکبار).

برام عجیب بود که اونها از تعطیلات فطر راضی بودند!! یکی-دو ساعتی صحبت کردیم که موبایل محمد زنگ زد و مادر زن بود و ... .

کمی بعد موبایل یزدان زنگ زد و عیال بود و ... .

یعنی که کم کم باید رفت.

شب برای نماز رفتیم مسجد جامع با ابراهیم. نماز اول تمام شده بود که رسیدیم. با تعجب دیدم که مظاهر هم تازه وارد مسجد شده. فکر می کردیم تهرانه. ولی دو-سه روزی بود اومده بود.

ساعت ۹ می خواست بره تهران ولی بلیت گیر نیاورده بود. بعد از نماز سر فلکه ایستاده بودیم و حرف می زدیم بعد راه افتادیم سمت خونه ما وقتی رسیدیم برگشتیم سمت خونه اونها. و این یعنی از این سر شهر تا اون سر شهر.

۸:۳۰ با هم خداحافظی کردیم. و من تنهایی توی پارک معلم نشسته بودم و فکر می کردم که این سفر عجب سفر پربرکتی بود. و این عشق من در این دنیاست!!؟؟

یادش بخیر

ضمن عرض دلتنگی(؟!) برای دوستان عمره دانشجویی ۸۵ کاروان اصفهان

مخصوصا دکتر امینی (رئیس) و مهندس کلانی (معاون کاروان)

 

اي قوم به حج رفته كجاييد كجايـيـد      معشوق همين جــاست بياييـدبياييـد

 

معشوق تو همسايه  ديوار بـه ديـوار         درباديه سرگشته شمادرچه هـواييـد

 

گر صورت بي صورت معشـوق ببيند           هم حاجي وهم كعبه وهم خانه شماييد

 

صد بار از ين راه بدان خــانه برفتيد             يكباره ازين خانه بــر اين بـام برآييد

 

گر قصد شما ديدن آن خانـه جانست          اول  رخ آيينــه بصيقــل بــزداييــد

 

احرام چو بستيد ازآن خانـه برستيــد          از خــرقه  نـاموس بـه كلي بدرآييد

 

آن خانـه لطف است نشانهاش نگفتيد          ازخـــواجه  آن خـانه نشانــي بنماييد

 

يك دسته  گل كو اگر آن باغ بديديد            يك گوهــر جان كو اگر ازبحرخداييد

 

با اين همه آن رنج شما ، گنج شما باد            افسوس كه برگنـج شما پرداه شماييد

 

گنجيد نهان گشته درين توده پرخاك         چون قرص قمــر زابر سيه باز براييد

 

تعطیلات، خدمت و ...

این مطلب را سه-چهار روز پیش می خواستم بنویسم. ولی در طول این ۴ روز اینترنت خوابگاه قطع بود و ما عملا در سانسور خبرگیری و خبررسانی بودیم.

عجب وضعی دارد این مملکت ما! و چقدر شعار زدگی رایج است و نهادینه!

دولت نهم با شعار خدمت رسانی و کار کردن و سرکار آمده بود. و حالا وقتی آدم پیام هیئت دولت به مناسبت عید فطر را می خواند، نزدیک است که منفجر شود.

اولا این که عید روز سه شنبه بود و دولت به بهانه برگزاری باشکوه جشن فطر، چهارشنبه و پنج شنبه را تعطیل می کند. کی؟ شبِ سه شنبه!!!!!!!!!!!!!!!!!

یعنی باید یک «طرح ضربتی» همان شب تدوین بشود برای روز های ۴ شنبه و ۵ شنبه.

خیلی ها تصمیم گرفتند به شهرستان بروند، ولی چون از قبل برنامه ریزی نشده بود، وسیله نقلیه به اندازه کافی نبود.

یکی نیست بگوید که آقا جان می خواهید تعطیل کنید خوب به جهنم. ولی به این جمله دقت کنید:

[هیئت دولت]روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه (سوم و چهارم آبان ماه) را تعطيل اعلام مي‌‌كند. تا در آغاز روز جديد كاري، فصل تازه‌اي از خدمت خالصانه، بي‌وقفه و پرتلاش ... به روي ملت گشوده شود.

واقعا رو را برم.

چهار روز تعطیل شود تا ما خدمت بی وقفه کنیم.

دانشگاه ها و مدارس و بانکها و ادارات تعطیل شود به منظور خدمت رسانی!!!

حالا بشنوید از از آغاز روز جدید کاری :

بازتاب : در برخي بانك‌ها به ويژه بانك‌هايي كه مجهز به سيستم نوبت‌دهي خودكار هستند، تعداد افراد موجود در صف، به حدود 250 تا 300 نفر هم رسيده است.

کشوری که در حال توسعه (علاقه مند به توسعه) است و نسبت به بقیه کشور ها نیاز بیشتری به کار کردن دارد، یک مرتبه به مدت ۴ روز می خوابد. و آن هم با دستور رئیس جمهور و بدون برنامه قبلی.

این از آن پدیده هایی است که مسلما در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد.

ما را باش منتظر بودیم مجلس اصولگرا و دولت خدمت رسان، با همکاری هم تعطیلات رسمی کشور را کاهش دهند.(به قول خواننده ما را باش دل به کی بستیم) و به قول سعدی : ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی ؟ دکتر جان!!!!

البته لازم به ذکر است که وقتی رئیس جمهور و هیئت دولت در سال اول ، شبی ۳ ساعت بخوابند، در سال دوم مجبورند کشور را تعطیل کنند تا کمبود خوابشان جبران شود.